سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لینک دوستان
آخرالزمان و منتظران ظهور
اجازه حضور
افطار
عاشقانه می گویم
سیب خیال
««««« آخرالزمان »»»»»
مُهر بر لب زده
یگان امُل های مُدرنیسم نشده...امُلیسم
یک کلمه حرف حساب
درخت شاعر
شلمچه
قطعه 26

فروشگاه سن پترزبورگ
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
سلام شهدا
شهسوار دل
ط ری ق
زائر ...zaeer
عطش
شهدای دفاع مقدس
پری برای پریدن
شهید قنبر امانی
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
لنده، سلیمان شهرویی
چفیه
بشکاف
اخراجیها
پرواز تا اوج
ایران آفتاب
یه دخترشاد
هدایت قرآنی
حاج رضوان
کلام دل
عدالت جویان نسل بیدار
در حسرت شهادت
بهترین ها برای ایرانیان
فدایی سید علی
قافله شهداء
بر و بچه های ارزشی
سرزمین جالب و دیدنی...!!!
فاو.سرزمین رهایی
یا غیاث المستغیثین - روز های آبی من
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
زازران همراه اخر
آرزوی وصــــ . . . ــــا ل
یا زهرا(س)
ღ★ღفقطتوღ★ღ
حرف های قشنگ
شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
.::: راهی به آسمان :::.
معصومین
حکومت نظامی
طریق بندگی با بصیرت
قرآن معجزه ای جاوید
دنیای زیبای من
راه را با این می توان پیدا کرد
سرزمین انتظار
نور عشق
15معراج
حســرت پـــرواز
من و گذشته من
فعالیت
مـهــــدی یــاران
اهسته اهسته
عشق گلی است که دو باغبان دارد، عاشق و معشوق
جانم فدای رهبر
.: بادکنک سبز :.
پراکلیتوس آمده
کانون فرهنگی دستگردانیهای مقیم یزد
صفاسیتی
شیعیان! او خواهد آمد...
قدرت ابلیس
یا زهرا مدد
بازی دل
گتاب جوان

هشت سال دفاع مقدس
دانلود..تحقیقات..راهنمایی..پروژه
در تمنای وصال
کانون لشکر فرهنگی یوسف زهرا
خودم و خودت
مدرس( آقای شهید )
ღღلیلی ومجنونღღ
!!!نگاتیو
پایگاه استخاره و پاسخگویی به مسائل شرعی
قضنفر
سایت مشاوره تخصصی بیماریهای داخلی دکتر بهروز صادقی
.: حرف دل :.
طلبه ای طالب یار

امام حسین(ع)

آقای اراکی فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت

پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت نه با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است! گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم

منبع : کتاب آخرین گفتارها

» نظر